روشن گویی
زندگی من
“Don't let yesterday use up too much of today.”
― Will Rogers
دوردی دوباره به وبلاگ دل نوشته هام
امروز من اومدم پایان دوره خدمت سربازی و حالا دارم لذت تولدی دوباره رو احساس میکنم
نمیدونم چرا ولی نگرانم و منتظر یک راه حل خوب برای ادامه زندگی !؟
شاید برای خیلی ها بعد خدمت شغل خیلی مهم باشه ولی من دلم میخواد اسمش رو بزارم علاقه نمیخوام مثل یک ماشین دنبال شغلی باشم که فقط با اجبار به زندگی کردن اونو داشته باشم
پروردگارا ای خالق نوای رودهای که از صدها تار نوازندگان زیبا تر است
ای نقاش چیردست که رنگهای روی تخته رنگت خود نقاشی زیباست
مرا به بزرگواری خود ببخش و مرا در خود غوطه ور مکن که این بنده ناچیز ، جز گناه چیز دیگری در راه خویش نمیبند
آمین.
شاید بعد از 17 ماه خدمت باید بگم که کلی فرق کردم و منتظرم تا خدمتم تموم بشه و بتونم شروع دوباری داشته باشم با امید به خدا
بنده 1393/08/19 رفتم خدمت
الان 1394/12/23 هستش و به امید خدا 5 ماه دیگه بیشتر ندارم تا اتمام این دوره از زندگیم
خاطرات شیرین و خاطرات تلخ رو حتما بعدا خواهم نوشت